khiyanat







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





از اونجا شروع شد

داستان از اونجا شروع شد که...

خیلی عصبانی بود کفت اگه منو دوست داری ثابث کن

گفتم چه جوری؟

تیغ و برداشت و گفت رگتو بزن

گفتم مرگ زندگی دست خداست

گفت منو دوست نداری

تیغو برداشتم و رگمو زدم

وقتی داشتم تو آغوش گرمش جون میدادم

یواش تو گوشم گفت

اگه دوستم داشتی منو تنها نمی ذاشتی

 

 




[+] نوشته شده توسط milad.amiri در 10:9 | |